خلاصه داستان: آدام به پیشنهاد همکارش یک فیلم کمدی را به نام «خواستن توانستن است» کرایه میکند و یک شب آن را در لپتاپاش تماشا میکند. درست همانند هر چیز دیگری که آدام تجربه میکند، به ندرت به نظر میآید که این فیلم چیزی متفاوت عرضه کند، تا اینکه گویی در لحظهای از یک رؤیا میپرد و ناگهان متوجه میشود بازیگری که اندکی در پسزمینه قرار گرفته دقیقاً شبیه اوست …